پرتوى از فضايل اخلاقى امام صادق(علیه السلام)در منابع اهل سنت
پرتوى از فضايل اخلاقى امام صادق(علیه السلام)در منابع اهل سنت
منبع:روزنامه رسالت
به اتفاق همه مسلمانان، پيامبر بزرگوار اسلام(ص) اهل بيت عصمت و طهارت را هماهنگ با قرآن کريم معرفى کرده است. يکى از آن معصومين(ع-) با توجه به نصوص و رواياتى که از پيامبر بزرگوار اسلام(ص) و ائمه پيش از ايشان به ما رسيده- امام صادق(ع) مىباشند که ششمين جانشين پيامبر و امام مسلمانان به شمار مىروند. ايشان در نگاه اهل سنت، بهعنوان يکى از عترت پيامبر مورداحترام بوده و بهعنوان مرجع علمى و دينى شناخته شده مىباشند. گفتار بزرگان اهل سنت پيرامون فضايل و مناقب، جايگاه علمى و کرامات و...ايشان گواه روشنى است و به گفته جاحظ يکى از علماى اهل سنت اکتفا کرده که مىگويد: “جهان از علم و فقه جعفربن محمدسرشار شد.”(1) آراسته بودن امامصادق(ع) به خلق و خوى روحانى و معنوى سبب مىشد که مردم در برخورد اوليه با ايشان شيفته و شيداى او شوند. هرکس با ايشان در مجلسى برخورد مىکرد بدون اينکه با آن حضرت به صحبت و گفتگو بپردازد به عظمت و بزرگى آن حضرت پى مىبرد. بدينعلت است که بزرگان اهلسنت از عمروبن ابى مقدام نقل کردهاند که مىگفت: “چون به جعفر صادق(ع) نظر مىکردم متوجه مىشدم که آن حضرت از سلاله پيامبران است.”(2) در اين نوشتار سعى داريم به چند مورد از فضايل و مکارم اخلاقى وجود مبارک امام صادق(ع) که- بسيار متعدد مىباشند و- در منابع اهلسنت آمده اشاره کنيم:
1- حسن خلق
اخلاق نيکو داشتن مهمترين فضيلت براى پيشوايان دينى محسوب شده به طورى که اين خصلت نيکو در جلب دلها و رفعت مقام نزد خدا و مردم نقش مهمى دارد.امام صادق(ع) فرمودند: “مومن در روز قيامت، هيچ عملى پس از واجبات به پيشگاه خداوند متعال نمىآورد، که از خوشخلقى فراگير همه مردم، نزد خداوند متعال محبوبتر باشد.”(3)
آن حضرت همانند پدران بزرگوار خود در کليه صفات نيکو و سجاياى اخلاقى سرآمد روزگار بود. درباره حسن خلق آن حضرت نقل کردهاند که: مردى از حجاج وارد مدينه شده و خوابيده بود. چون بيدار شد، خيال کرد هميان او را دزديدهاند. پس بيرون آمد و امام صادق را ديد. پس دست حضرت را گرفت و گفت: تو هميان مرا برداشتهاي! حضرت بدون اينکه ناراحت شود، فرمودند: چه چيزى داخل آن بود؟ آن مرد گفت: هزار دينار طلا در آن بود. حضرت آن مرد را به خانه برد و هزار دينار به او بخشيد. پس آن مرد به خانه خود برگشت و هميان را در خانه خود يافت، آنگاه به سوى امام صادق(ع) برگشت و از حضرت عذرخواهى کرد و خواست هزار دينار را به حضرت برگرداند، ولى امام نپذيرفتند و فرمودند: ما چيزى را که دادهايم، پس نمىگيريم. پس آن مرد پرسيد: اين آقا کيست؟ گفتند: امام جعفر صادق(ع(.)4)
آن امام گرامى نسبت به همه محبت داشته و با همگان اعم از سياه و سفيد و عرب و عجم خوشبرخورد و نسبت به دوستان وفادار بودند. نقل شده که مردى سياه چهره ملازم حضرت بود. امام(ع) مدتى ايشان را نديد. سپس روزى در جمع دوستان از حال او پرسوجو کرد. مردى با حالت تمسخر گفت: “انه نبطي؛ آن مرد نبطى (يعنى مرد عامي) مىباشد!” پس امام صادق(ع) فرمودند: اصل و شخصيت هر انسانى به عقل و حسب و دين و تقواى اوست و همه مردم (سياه و سفيد) يکسان هستند، پس آن مرد شرمگين شد.(5)
2- تقوا و پرهيزکاري
تقوا در اسلام بهعنوان يک ارزش اصيل اخلاقى و هدف عبادت معرفى شده و از موقعيت بسيار ممتازى برخوردار مىباشد به طورى که بهترين توشه آخرت و بزرگترين وسيله سعادت و شرط قبولى اعمال است. عبادت و بندگى کردن خداى سبحان از شناخت و معرفت سرچشمه مىگيرد و آن حضرت در علم و معرفت سرآمد همه و در عبادت و بندگى خدا و اخلاص همانند اجداد طاهرينش در اوج قله کمال بودند.مالک بن انس، فقيه و امام بزرگ اهل تسنن در توصيف امام صادق(ع) مىنويسد:
“من پيوسته به حضور حضرت صادق(ع)مشرف مىشدم. بيشتر اوقات حضرت تبسم بر لب داشت ولى چون نامى از رسول خدا(ص) برده مىشد، رنگش متغير و کبود و گاهى زرد مىشد. مدت زمان زيادى نزد او مىرفتم و او را در يکى از سه حال مىديدم: يا در حال نماز بود، يا روزه داشت و يا مشغول قرائت قرآن بود. هرگاه از رسول خدا(ص) حديث نقل مىکرد، با طهارت بود. از زاهدان و عابدانى بود که خشيت الهى وجودشان را فرا گرفته بود...”(6)
عبدالحليم جندى از عالمان معاصر اهلسنت از مالکبن انس روايت مىکند:
يک سال با او حج به جا آوردم. وقتى سوار بر مرکب براى احرام مهيا شد، هرچند خواست لبيک بگويد، صدا در گلويش قطع شد و نزديک بود از مرکب به زير افتد. عرض کردم: اى پسر رسولخدا(ص( )در احرام) ناگزير نخست بايد لبيک بگويي. فرمود: چگونه لبيک بگويم، مىترسم خداى عزوجل بفرمايد: “لالبيک و لاسعديک...”(7)
پيوسته در طاعت خدا بود و عزت را در عبادت و طاعت خدا مىجست. همواره اين دعا را بر لب داشت که: “اللهم اعزنى بطاعتک؛ خدايا؛ مرا به طاعت خود عزيز گردان.”(8) همچنين به ديگران مىفرمود: “هيچ زاد و توشهاى برتر از تقوا نيست و چيزى نيکوکارتر از سکوت و کمحرفى نيست.”(9)
3- پاکيزگي
دين مقدس اسلام به پاکيزگى و نظافت اهميت زيادى داده است. از پيامبر گرامى اسلام(ص) گرفته تاائمه طاهرين(ع) و وجود مبارک امام صادق(ع) هر کدام به زبانى که مردم آن را درک کنند موضوع نظافت را تذکر داده و آنها را به اصول و مقررات بهداشتى تشويق کردهاند.نقل شده است روزى سفيان ثورى حضرت را ديد که قبايى آراسته و زيبا پوشيده است. سفيان ثورى مىگويد: با تعجب به حضرت مىنگريستم. پس حضرت فرمودند: اى ثوري! چه شده که چنين با تعجب نگاه مىکني؟ آيا از آنچه مىبيني، تعجب مىکني؟ گفتم اى فرزند رسول خدا! اين لباس، لباس شما و پدرانت نيست، پس حضرت فرمودند:اى ثوري! آن زمان، زمان فقر و ندارى امت بود و آنان به اقتضاى زمانشان لباس مىپوشيدند، ولى اين زمان، زمان نعمت است و نعمت به سوى امت روى آورده است.
سپس حضرت قباى رويين را کنار زد و قباى پشمى خشنى را که زير لباسهايش پوشيده بود، نشان داد و فرمود: ما اين لباس خشن را براى خدا پوشيدهايم و لباس رويين و آراسته را براى شما. پس هر آنچه براى خدا باشد، پوشيده مىداريم و آنچه براى شما باشد، آشکارش مىکنيم.”(10)
عبدالحليم جندى مىنويسد:
امام صادق(ع) مىفرمودند: “آنگاه که خداوند نعمتى را به کسى ارزانى مىدارد، دوست دارد آن نعمت را نزد او ببيند؛ زيرا خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد” و مىفرمودند: “خداوند زيبايى را دوست دارد و از فقر و فقرنمايى ناخرسند است.” همچنين مىفرمودند: “مرد بايد لباس خويش را پاکيزه نگه دارد و از بوى خوش استفاده کند و خانه خويش را گچکارى کند و آستانه خود را پاکيزه سازد.”(11)
4- عفو و گذشت
عفو و گذشت، احسان و کرم، عادت اهل بيترسول الله(ص) است و در معناى عفو گفتهاند: “العفو ترک عقوبه الذنب، عفو و گذشت، خوددارى از مواخذه و مجازات مجرم است.”(12) و امامصادق(ع) هم در اين خانه رشد يافته و درس عفو و گذشت را از پدران بزرگوارش فرا گرفته بودند. امام صادق(ع) فرمودند: “انا اهل بيت مروتنا العفو عمن ظلمنا؛ ما خاندانى هستيم که مروت و مردانگى ما در عفو از کسى است که در حق ما جفا کرده است” و در اينجا به نمونههايى از عفو و گذشت امام صادق(ع)که در کتابهاى اهل سنت آمده است اشاره مىکنيم.علامه يوسف بن محمد اندلسى در کتاب الفباء مىنويسد:
روايت شده است، حضرت کنيزى داشت که در ظرفى آب بر دستان حضرت مىريخت. پس در اين هنگام ظرف به پيشانى امام خورد و به شدت درد گرفت. وقتى کنيز متوجه شد، گفت: اى مولاى من و الکاظمين الغيظ؛ مومنان کسانى هستند که در ناراحتى کظم غيظ مىکنند” و حضرت فرمودند: کظم غيظ کردم، پس گفت: والعافين عن الناس؛ مومنان، اهل گذشت هستند.”حضرت فرمودند: تو را بخشيدم. کنيز گفت: خدا نيکوکاران را دوست دارد. حضرت فرمودند: تو در راه خدا آزادى و هزار درهم نيز به تو بخشيدم.(13)
عبدالحليم جندى مىنويسد:
آن حضرت اعضاى خانوادهاش را از رفتن روى بلندى باز مىداشت. روزى امام به خانه آمد. يکى از کنيزکانش که کودک او را نگهدارى مىکرد و با کودک بالاى نردبان رفته بود،تا چشمش به حضرت افتاد از خطايى که کرده بود هول شد و بدنش لرزيد، و کودک از دستش به زمين افتاد و از دنيا رفت. حضرت با چهرهاى برافروخته بيرون رفت و هنگامى که سبب آن را از ايشان پرسيدند، فرمود: رنگ چهرهام به سبب مردن کودک نيست، بلکه بدين جهت است که کنيزک از آمدن من به وحشت افتاد. پس از آن به کنيز فرمودند: تو در راه خدا آزادى و از تو گذشتم.”(14)
5- بخشندگي
بخشندگى اهل بيت عصمت و طهارت(ع) بىنظير مىباشد و آن هم فقط براى رضاى خداوند است.هياج بسطام مىگويد:
“کان جعفر بن محمد يطعم حتى لايبقى لعياله شي؛ يعنى امام جعفر بن محمد چنان اطعام مىفرمود که حتى براى اهل و عيالش چيزى باقى نمىماند.”(15) امام صادق(ع) در وصيت به فرزندش فرمودند: “اى فرزند! اگر کسى از تو چيزى خواست، به او احسان کن.”(16)
عبدالحليم جندى در اين باره مىنويسد:
عين زياد، نام مزرعهاى از آن امام صادق(ع) بود. او به کارکنانش دستور مىدادند که راهى به داخل باغ باز کنند تا مردم به درون آن راه يابند و از ميوههاى آن بخورند. هر روز ده سفره مىانداخت که بر سر هريک ده نفر مىنشست، هرگاه ده نفر بر مىخاستند، ده نفر ديگر به جاى آنها مىنشستند.
هر يک از همسايگان که به مزرعه نمىآمد، يک ظرف از آن خرماها را برايشان مىفرستاد، زمان برداشت محصول که مىرسيد، پاداش کارگران را مىداد. آنچه بر جاى مانده بود، به دستور امام به مدينه برده مىشد و در ميان مردم تقسيم مىگرديد و به هريک در خور حال وى چيزى مىرسيد.
حضرت به همه احسان و محبت مىکردند و گناه افراد سبب نمىشد که حاجت او را روا نکنند، مىبخشيدند و موعظه مىکردند.
شقرانى که فردى گناهکار و شرابخوار بود، مىگويد: گرفتار بودم و شفيعى نداشتم. سرگردان بودم که ناگاه جعفربن محمد را ديدم. پس گفتم: فدايت شوم، من غلام شقرانى هستم و حاجت خود را اظهار کردم. پس حضرت به من عطايى کرد و سپس فرمودند:
اى شقراني! نيکى از همه خوب است و از تو پسنديدهتر و زشتى از همه بد است و از تو بدتر، بهخاطر مکانى که نزد ما داري.
زمخشرى پس از نقل اين جريان مىنويسد: بنگريد امام چگونه احسان مىکند و حاجت شقرانى را روا مىکند و به او احترام مىگذارد، با اينکه از حال او آگاه بود. بنگريد که چگونه او را موعظه مىکند؛ اين خلق و خو همان خلق و خوى پيامبران است.(17)
فضلبن روزبهان از علماى اهل سنت در شرح فرازى از صلوات مخصوص آن حضرت مىنويسد: آن حضرت فريادرس و يارىکننده ضعيفان و عاجزان در پيشامدها و بلاها بود و اين به رحم و عطوفت آن حضرت برعاجزان اشاره دارد؛ چنانکه روايت کردهاند هرگاه براى کسى حادثه يا فقرى پيش مىآمد به جوار لطف و احسان آن حضرت در مدينه پناه مىبرد و از خوان نعمت آن حضرت بهره مىبرد؛ انگار شيعه اهل بيت است.(18)
پىنوشتها:
1- شرح نهجالبلاغه، ج15، ص 189، ابن ابىالحديد
2- يوسف مزي، تهذيب الکمال، ج3، ص 421
3- اصول کافي، ج2، ص 100
4- احقاق الحق، ج12، ص 231، به نقل از عبدالکريم بن هوازن شافعي
5- مطالب السوول، ج1، ص 286، کمالالدين محمدبن طلحه شافعي
6- الامام صادق(ع)، ص 77، ابوزهره
7- الامام صادق(ع)، ص 212، ابوزهره
8- تهذيب الکمال، ج5، ص 90
9- همان
10- حليه الاوليا، ج3، ص 193
11- الامام صادق(ع)، ص 204
12- سفينه البحار، ج2، ص 207
13- الفباء، ج3، ص 499، يوسف بلوي
14- الامام الصادق، ص 151
15- حليه الاولياء، ج3، ص 194
16- الامام الصادق، ص 361 و 362
17- موسوعه الامام الصادق(ع)، ج1، ص 337، قزوينى به نقل از زمخشري، ربيعالابرار، ج2، ص 513
18- وسيله الخادم الى المخدوم، فضل بن روزبهان، اقوال بهنقل از امام صادق(ع) از ديدگاه اهل سنت، مهدى لطفي
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}